دکتر ناصر فکوهي: انتشار گزارش هاي رده بندي دانشگاه هاي جهان که معمولا در آنها، وضعيت دانشگاه هاي ايران و خاور ميانه به طور کلي در وضعيت مطلوبي قرار ندارد و اصولا به جز دانشگاه هاي آمريکايي، حتي دانشگاه هاي اروپاي قاره اي(يعني به جز دانشگاه هاي بريتانيا) نيز در آنها در رده هاي پائيني قرار دارند و از دانشگاه هاي آسيايي نيز معمولا جز چند دانشگاه چين و هند و آسياي جنوب شرقي، نامي ديده نمي شود، همواره بهانه اي به وجود مي آورد که اين پرسش مطرح شود که: براي بهبود وضعيت دانشگاه هاي کشور و حضور بين المللي بهتر و بيشتر چه بايد کرد؟ دولت ايران در چند دوره اخير با هر راه و روشي که در زمينه علوم داشتهاند ظاهرا اين اصل را پذيرفته اند که جاي گرفتن ايران و دانشگاهيان ايراني در عرصه هاي بين المللي از طريق حضور آنها در مجلات علمي راه حل سهل الوصولي است که مي تواند اين موقعيت را تغيير دهد. براي اين کار نيز روش انتخاب شده پيوند دادن موضوع استخدام و ارتقا و پيشرفت دانشگاهيان به نوشتن مقالات علمي - پژوهشي در مجلات موسوم به «آي.اس.آي»(يکي از سيستم هاي طبقه بندي متعددي که امروز در جهان براي مقالات و مجلات علمي وجود دارد) شده است. و باز بيشترين اصرار بر ارتقا علم و دانش در حوزه علوم موسوم به علوم طبيعي يا «دقيقه» و به طور کلي علوم پايه است و گاه نيز ديده مي شود که پيشرفت هايي که در زمينه چاپ مقالات علمي در اين زمينه(شيمي، فيزيک و رياضيات و غيره) به صورت مبالغه آميزي سخن به ميان آورده مي شود. چند سال پيش که صحبت «آي.اس.آي» براي ارتقا پيش آمده بود، نگارنده در سخنراني ها و نوشته هاي مختلفي و در جلسات رسمي دانشگاهي به کرات بر اين نکته انگشت گذاشت که نگذاريم «آي.اس.آي» همان بلايي را بر سر موقعيت دانشگاهي و انتشارات علمي ما در سطح بين المللي بياورد که پيش از آن مجلات و انتشارات دانشگاهي در سطح داخلي دچار آن شده بودند. منظور از اين سخن آن بود که با وابسته کردن استهدام و ارتقا» دانشگاهيان به نوشتن مقاله در مجلات موسوم به «علمي - پژوهشي» و با دادن امتيازي دو برابر به چاپ کتاب در انتشارات دانشگاهي نسبت به انتشارات غير دانشگاهي، تصور آن بود که در هر دو مورد شاهد پيشرفت خواهيم بود، اما در عمل ديديم که در هر دو مورد کار به نزول و سقوط آن مجلات و آن انتشارات در نگاه عمومي و به خصوص در نزد دانشجويان خود اساتيد کشيد و روابط فساد بر انگيز بي شماري نيز که شامل بده بستان هاي دانشگاهي و غير علمي بود به راه افتاد. امروز هم اخبار گوياي آن است که همين اتفاق در حال رخ دادن در زمينه بين المللي است. اخيرا يکي از رسانه هه ها از آبروريزي چاپ يک مقاله سرقت شده در يک مجله اي اس اي نام برده بود و امروز بسياري مي دانند که خريد و فروش اين گونه مقالات، ايجاد يک بازار عرضه و تقاضا براي آنها و پرداخت پول و بده بستان ها از سطح مجلات داخلي در حال تعميم يافتن به مجلات خارجي نيز هست: از هم اکنون برخي از مجلات شکل گرفته اند که پايه و اساسشان چاپ مقالات «دوستان» به زبان انگيسي و دادن ابعاد به ظاهر بين المللي به آنهاست. مساله به اندازه اي حاد بوده است که در همين ماه مرداد برغم آنکه در ميانه تعطيلات تابستاني هستيم، لااقل دو مقاله در اين زمينه و خطرات ناشي از آنها به انتشار رسيده است. نخست مقاله اي به قلم آقاي دکتر رضا داوري اردکاني از فرهنگستان علوم جمهوري اسلامي که نسبت به خطرات تاکيد بر اي.اس.آي و وابسته کردن خود به آن هشدار داده است و ديگري مقاله آقاي دکتر نعمت الله فاضلي از دانشگاه علامه طباطبايي باز هم با همين مضمون. نگارنده نيز سال گذشته در يک سخنراني که به آسيب شناسي علوم اجتماعي در ايران اختصاص داشت و مقاله مفصل آن بزودي منتشر مي شود به اين مساله اشاره محدودي داشت. گمان ما اين است که اين بحث در ابتداي خود است و بايد از ابتداي سال تحصيلي آينده، نگاهي بسيار جديتر و با يافتن راه حل هايي عملي به موضوع داشت. اما براي آنکه در اين يادداشت تنها خطوط اصلي مساله را بازکنيم بايد به چند نکته به صورت فهرست وار اشاره کنيم که در يادداشت هاي بعدي به صورت تفصيلي به آنها خواهيم پرداخت: - حضور بين المللي علمي آن هم در شرايطي که تنها گروه کوچکي از کشورهاي توسه يافته عرصه علم را به عرصه اي براي سلطه و قدرت تبديل کرده اند، براي کشورهاي در حال توسعه و به خصوص کشور ما امري ضروري است که تمامي دانشگاهيان و دست اندرکاران رسمي و سازمان هاي مدني بايد در اين زمينه اقدام کنند. - لازمه اين حضور داشتن روابط علمي و تعريف پروژه هاي مشترک و رسمي ميان دانشمندان ايراني و دانشمندان غير ايراني و يا ايرانيان دانشگاهي خارج از کشور منتها با تمام تضمين هاي لازم براي مفيد بودن اين پروژه ها براي کشور است. ما نيازي بدان نداريم که تنها به آزمايشگاهي براي کشورهاي ديگر و دانشگاهيان آنها تبديل شويم و مناسبات بايد مناسباتي متقابل باشد که طبعا براي رسيدن به يک توازن بايد بيشتر به سويي که نياز بيشتري به توسعه دارد در آنها توجه شود. اين امر امروز کاملا در حوزه هايي همچون توسعه برنامه هاي توسعه اي فناورانه رعايت مي شود و دليلي وجود ندارد که در زمينه توسعه علوم انساني رعايت نشود. - گسترش علوم در تمام کشورهاي جهان با گسترش آنها در حوزه علوم انساني آغاز شد و تداوم يافت و سپس به علوم طبيعي رسيد. همين امروز نيز در تمام کشورهاي پيشرفته از لحاظ علمي، فلسفه و علوم انساني و اجتماعي پايه هاي علوم طبيعي و ضمانت کننده جامعه در برابر خطرات آنها هستند، بنابراين بايد از اين توهم که بتوان علوم طبيعي را بدون علوم انساني و يا با دور ريختن علوم انساني و اجتماعي رشد داد بيرون آمد. - وابسته کردن استخدام، ارتقا و يا پيشرفت اساتيد و دانشگاهيان ايراني به چاپ مقالات و يا اصولا انتشارات خارجي(بهتر است از اين کلمه استفاده کنيم و نه بين المللي که واژه اي است که ظاهري زيبا به يک واقعيت استعماري مي دهد) دقيقا انديشه اي استعمارزده را نشان مي دهد به عبارت ديگر يعني ما خود را قبول نداريم و «ديگران»(و باز دقيق تر بگوئيم آمريکائي ها و اروپايي ها، چون آنها اکثريت قريب به اتفاق مجلات آي.اس.آي را در دست دارند) بايد به ما بگويند که چه کسي در ميان ما حق دارد وارد دانشگاه بشود و پيشرفت کند يا نه. از اين گذشته اين امر بدان معني است که ما از دانشمندان ايراني بخواهيم که ثمرات کار خود را به جاي آنکه در کشور عرضه کنند به رايگان به دانشگاه هاي خارجي بدهند و به جاي آنکه زبان فارسي را که خود زماني يک زبان بين المللي علم ودانش و ادب بود را تقويت کنند، زبان انگليسي را به عنوان يک زبان استعماري و نواستعماري تقويت کنند. دست يافتن به يک زبان بين المللي براي علم در قالب يک زبان واحد امري ناممکن است و در اين مورد در آينده بحث هاي جديدي را که در حال حاضر در جهان مطرح است را دنبال مي کنيم. در اين زمينه بهتر است ما به سوي چندين زبان بينالمللي و به سوي گسترش ترجمه به مثابه يک سازوکار اساسي رابطه ميان فرهنگي برويم. - پيشرفت در رده هاي دانشگاهي بايد با سرعت بسيار بيشتري انجام بگيرد، رسيدن به مقام استادي، دانشياري و استادياري نبايد چنين طولاني باشد زيرا استاد شدن در واقع نخستين قدم براي ورود فرد به کارهاي جدي در سطح بين المللي است و براي اين امر بايد انرژي کافي در کسي وجود داشته باشد. اگر آن طور که در دانشگاههاي ما مرسوم است فردي بعد ازبيست يا بيست و پنج سال يعني درست زماني که نزديک به بازنشستگي اش است استاد شود، يعني در واقع ما استادي را به مقامي تشريفاتي تبديل کرده ايم. افزون بر اين همه مي دانند که رسيدن به مقام هاي دانشگاهي بين تهران و شهرستان ها و بين دانشگاه هاي مختلف در هر شهر و همچنين حتي در يک دانشگاه و دانشکده به صورت متوازن انجام نمي گيرد و نارضايتي هاي بي شماري به جاي مي گذارد. بدين منظور بايد کل نظام ارتقا را اصلاح کرد و سازوکارهاي عملي و دقيقي براي اين امر در نظر گرفت تا در عين ايجاد پيشرفت علمي به ما کمک کند، فساد و بده بستان هاي دانشگاهي را به حداقل برسانيم. - و در نهايت شايد مهم ترين مساله در آن باشد که دانشگاهيان بايد بتوانند از فشارهاي بيروني و به خصوص از فشار حوزه سياسي در امان باشند تا بتوانند بدون دغدغه به کار خود ادامه دهند البته همان اندازه که دانشگاهيان بايد از دولت ها انتظار داشته باشند که که حوزه سياسي در کار آنها دخالت نکند، آنها نيز نبايد فراموش کنند که در جهان کنوني روابط سلطه و قدرت در مباحث و مناسبات بين المللي متاسفانه حرف اول را مي زنند و آنها نمي توانند بدون توجه به فرايندهاي پيچيده اي که در اين حوزه وجود دارد خود را فراتر از هر گونه مسئوليتي تنها در برابر توليد دانش مسئول بدانند. دانش داراي پي آمدهاي اجتماعي و از جمله پي آمدهاي سياسي است که تمام کنشگران اجتاعي بايد به آن توجه کنند. * دانشيار گروه انسان شناسي، دانشکده علوم اجتماعي دانشگاه تهران
+ نوشته شده در یکشنبه ۷ فروردین ۱۳۹۰ ساعت 23:43 توسط عضو هیات علمی
|
راهنمایی در باره آموزش و یادگیری زبان انگليسي و ديگر زبانهاي زنده جهان / کمک به علاقه مندان دانشجويان و اساتيد این رشته در بهر ه گيري از سايتها و منابع مفید و روزآمد اینترنتی / ايجاد بانك جامعی از لينكها و سايتهاي اينترنتي و پاسخ به سوالات علاقه مندان به زبانهای خارجی / ايجاد محفلي علمي براي تبادل نظر و همفكري ميان متخصصين و صاحب نظران امر آموزش زبان در ایران و جهان
لطفا برای استفاده بهینه از مطالب وبلاگ ابتدا به یکی از بخشهای زیر (آرشیو مطالب و یا موضوعات ) مراجعه نمایید .