چگونه زبان فارسی زبان علم شد؟

سید مسعود علوی


«… اشعه نور همیشه به خط مستقیم حرکت می‌کند چون شعاع وارد بر سطح مستوی مصقول (عکاشه) شود بدو جزء قسمت گردیده یکی منعکس می‌شود و به همان فضای نخستین بر می‌گردد و دیگری منکسر می‌شود در صورتی‌که سطح مکان در دو شعاع مشف باشد و از آن به فضای دوم عبور می‌کند و اگر سطح مذکور کثیف است این قسمت از شعاع نشف و بلع می‌شود…»

متن بالا بخشی از کتاب حدائق الطبیعه نوشته ژنرال دکتر میرزا تقی خان کاشانی است که در سال ۱۲۶۱ هجری شمسی برای آموزش فیزیک به دانش آموزان نوشته شده است [۱]. نخستین چیزی که با خواندن آن به ذهن می‌رسد، دشواری کار دانش آموزانی است که قرار بوده با خواندن این کتاب فیزیک بیاموزند. اما در واقع دشواری‌های بزرگ‌تر در راه نویسندگان این کتاب‌ها بود که در میان نخستین کسانی بودند که کوشیدند دانش‌های نوین را به زبان فارسی توضیح دهند و ترجمه کنند. در جهان غرب این دانش‌ها پس از دوران نوزایی اندک اندک پدید آمده بود و انباشته شده بود و همزمان با تکوین تدریجی خود زبان مناسب خود را نیز پرورده بود. در اروپا در همان‌حال که نظریه‌های جدید علمی مطرح شده و در کتاب‌های گوناگون علمی بازگویی شده و مورد بحث قرار گرفته بود، واژه‌ها و اصطلاح‌های علمی مناسب نیز از زبان‌های لاتین، یونانی و یا دیگر زبان‌های اروپایی گرفته شده و به صورت معیار درآمده بود، در حالی که دانشمندان و آموزگاران ایرانی به یکباره با مسئولیت ترجمه و آموزش انبوهی از نظریه‌ها و مفهوم‌های جدید روبرو شده بودند که هیچ پیشینه‌ای در آثار علمی فارسی نداشت.

ادامه نوشته

پلیس زبان ، نگهبان زبان  یا ...

مجتبا پورمحسن: در تاریخ زبان فارسی كم نبوده‌اند كسانی‌ كه خود را نگهبان زبان فارسی دانسته‌اند و حداقل نیت‌شان این بوده كه فارسی را به زعم خود از گزند كژی‌ها و ناراستی‌ها در امان بدارند.

در قرن معاصر نیز از این نوع ادبای سنت‌گرا بسیار بوده‌اند كه همچون گزمه در نیمه‌شب زبان فارسی در ناتینگهام پرسه می‌زنند تا پای رابین هود به قصر جان، برادر ریچارد شیردل، نرسد. غرض از این مطلب پاسخ به تمام موارد مطروحه در این زمینه نیست. آنچه باعث شد تا دست به نوشتن این مطلب ببرم، زمزمه‌ها و گلایه‌هایی از موضع بالایی است كه هر از چند گاهی در وبلاگ‌ها و حتی بعضی روزنامه‌ها مطرح می‌شود. 

حالا دیگر مد شده كه هر كس كتاب «غلط ننویسیم» ابوالحسن نجفی را دستش بگیرد و با اشاره به نكاتی از آن كتاب، به پایبندی‌اش به اصول استاد فخر بفروشد و دیگران را از عصیان علیه زبان مادری برحذر دارد. 

ادامه نوشته

ریشه شناسی زبان ایرانی ، زبان آریایی

رد فارسی امروز را اگر بگیرید به زبان‌های مختلفی می‌رسید؛ زبان‌هایی که از آنها جز چند کتیبه و چند کتاب چیزی باقی نمانده است.
برای ما که به یاد گرفتن زبان‌های فرنگی بیشتر از زبان مادری خود اهمیت می‌دهیم، عجیب است اگر بشنویم یک استاد انگلیسی‌الاصل دانشگاه کمبریج انگلستان که عمری را صرف تحقیق در زبان‌های باستانی ایران کرده، گفته باشد كه «هر دانشجوی انگلیسی‌اي که می‌خواهد زبان مادری خود (انگلیسی) را خوب یاد بگیرد، باید با زبان‌های باستانی ایران آشنا شود».
هرولد والتر بیلی و استادانی مثل او در غرب، عمرشان را پای مطالعه فرهنگ و زبان‌های باستانی ما گذاشتند اما - گذشته از فردوسی - فکر می‌کنید چند ایرانی حاضرند زندگی خود را وقف شناخت و حفظ این زبان‌ها کنند؟
به زبان‌هایی که اقوام ایرانی از چند هزار سال پیش تا به امروز به آنها حرف می‌زنند و از خانواده آریایی است، زبان‌های ایرانی گفته می‌شود. صفحه رازهای این هفته، شامل معرفی کوتاه این زبان‌ها به کمک کتیبه‌ها و کتاب‌های باستانی است.
ادامه نوشته

کلمات ایرانی در انگلیسی

Nav-1 ناو: واژه ایرانی به معنی کشتی است و ازهمین ریشه ناوبان – ناوخدای (ناخدا) مشتق می شود. درانگلیسی Navigate (کشتی رانی) وNavigable (قابل کشتی رانی) Navigator (ملاح) Navy blue (آبی سیر) و Naval (وابسته به نیروی دریانی) ازهمین ریشه آمده اند.

 Caravan – 2کاروان.

 Arch-3 قوس: درانگلیسی به مفهوم قوس می باشد. درفارسی "ارک" اراک واریکه داریم که به معنای مرکز قلب وحتی قوس به کار رفته اند .  واژه اراک ایرانشهر به معنی دل ایرانشهر بوده است. ازهمین ریشه کلمات Archreology (قوس شناسی وسپس معماری گرفته شده است.

 King- 4پادشاه : این واژه انگلیسی و  Konig آلمانی و  واژه های مشابه درسوئدی دانمارکی نروژی فنلاندی وایسلندی از ریشه Kay پهلوی وKavi اوستایی است. درزبان پشتو خنتما (نجیب زاده وبزرگوار) ودرزبان ترکی خان به احتمال زیاد بااین ریشه ها قرابت دارند. به این کلمات دقت کنید تا پی به شباهت آنها ببرید.            کی – کیان Kikg- Kigam KONIG- خان – خنتماکان- کاندیدا.

 dinar-5 دینار: پول عربی که ریشه ایرانی اوستایی دارد. (دَریک ) نام پول زمان هخامنشیان که درکتاب مقدس تورات وانجیل یاد شده است. مدتی هم یونانیان مسکوک خود را به صورت دریک به کار می برده اند. هردو ریشه ایرانی دارند ریشه Darik بعدا به صورت Dram ودراخما Drachmaدر زبان یونانی وانگلیسی درآمده است.

 better/best-6از ریشه بهتر و بهشت فارسی هستند . اینکه این دو صفت برتر و برترین در انگلیسی بی قاعده اند علت همین است.
Pepper-7 این واژه ازفلفل ایرانی گرفته شده است. این واژه به شکلPiper درلاتین Poivre درفرانسه peppe ایتالیا و پیری دریونانی است. 
Spinach-8 اسفناج: این واژه ایرانی درزبان های دیگربه صورت گوناگون یافت می شود ازجمله درفنلاند Pikatia پیناتیا در انگلیسی و فرانسه Spinach ودرزبان های دیگر اروپایی کم وبیش تغییراتی کاربرد دارد. جالب این است که بدانیم اسفناج خود معرب سپاناج فارسی است .
 Candy-9کلمه قند واژه ای است پارسی همان طور که شکر واژه ای است ایرانی. پس ازساخته شدن شکر در ایران که ریشه آن ایرانی و فارسی است کلمه کَندکه عربی شده اش  قند است به وجود آمد .کَندو نیز از همین ریشه ی کَند است . یکی از واژه های انگلیسی که ریشه مشابهی با کند یا  قند دارد عبارتست از: Candy (شیرینی ). به گفته محمودی بختیاری کاندیدای وکالت در زمان قدیم لباس سفید رنگ شکری می پوشیده وبه همین ترتیب خود را نامزد انتخابات می کرده و بدین گونه واژه Candidate (کاندیدا نامزد) ساخته شد.

 sugar-10 به معنی شکر نه تنها در فارسی بلکه در عربی (سُکَّــر) و در همه ی زبان های جهان وارد شده است.

Nuphar-11 نیلوفر زردNenophar نام گل زیبای نیلوفر است که درزبان های دیگر اروپا ازجمله فرانسه – یونانی و نیز در ترکی دیده می شود.

- Orange-12 نارنج وترنج درپارسی کهن به نارنج وپرتقال اطلاق می شده اند درفرانسه Orang در ژاپنی Orenzi ودرزبان های ترکی ،کردی ، آسوری وبسیاری اززبان های دیگر دنیا وارد شده است.
 safron- 13زعفران در همه زبانهای جهان وارد شده.

- Ginger-14زنجبیل: درزبان انگلیسی Zenzero ایتالیایی.

Lemon- 15لیمو: ریشه لیمو درغالب زبان های دنیا ازجمله ترکی، فرانسه اسپانیولی ،ایتالیایی و..به کارمی رود .همچنین کلمه Limonade که ازلیمو گرفته شده است. Lemon آب نبات ترش Lemon juice آب لیمو و ... .

 16 - کلمه بوته که ریشه ای پارسی واصیل است درزبان های اروپایی به گونهBotanic (علم گیاه شناسی) وارد شده است. وبه نظر می رسد که واژه ی Pon فنلاندی نیز کوتاه شده آن باشد. درزبان ترکی نیز واژه بوته را داریم.در عربی به صورت بوتَق وارد شده و این واژه Botanic تقریبا بین المللی است ودرتمام زبان های اروپایی به کارمی رود.

alcohl  -17  یا همان الکل نیز هر چند عربی است اما فراموش نکنیم کاشف الکل زکریای رازی ایرانی بود و در دوره ی او چون زبان عربی زبان نوشتار جهان اسلام از جمله ایران بود این دانشمند به جای اینکه یک اسم فارسی روی کشف خود بگذارد یک اسم عربی گذاشت .

18-  بیجامه بیژامه همان پاجامه در فارسی است .

19 - cake  کیک همان است که در کرمانشاه کاک گفته می شود . البته کاک همان کیک نیست . بلکه واژه ی کاک وارد انگلیسی شده است . حتی در عربی نیز وارد شده است .( کَعک ) . اگر کیک و کاک و کعک را امروزه کنار هم بگذاریم سه نوع شیرینی متفاوت هستند . اما ریشه ی آن ها یکی است .

یوگورت به معنی ماست نیز ترکی است که وارد انگلیسی شده است .

به نقل از : http://adel-ashkboos.mihanblog.com/post/199

دانلود سخنرانی های دکتر الهی قمشه ای با موضوع زبان و ادبیات

در باره ادبیات انگلیسی

ادبیات جهان

در باره ادبیات

ادبیات دنیا

موسیقی در آیینه ادبیات

پنج صنعت ادبی

شراب ادبیات

فرهنگ و ادبیات

مذهب عشق ( انگلیسی )

در باره نوروز

 

 در باره نوروز به انلیسی

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D9%88%D8%B1%D9%88%D8%B2

http://www.iranmania.com/norooz/day3_f.asp

 http://en.wikipedia.org/wiki/Norouz

براي مترجمان و ويراستاران

غلط های مشهور املایی و دستوری زبان فارسی

 
  دکتر سعید نفیسی      
  برگرفته از: در محضر استاد / سعيد نفيسي 

 

http://www.persian-language.org/Group/Article.asp?ID=1426&P=1

 

نكته هايي درباره ي درست نويسي در فارسي

 
  آريا اديب      
  برگرفته از: وبلاگ آريا اديب   
http://www.persian-language.org/Group/Article.asp?ID=1427&P=1

نام زبان ما به انگليسی چيست: فارسی (Farsi) يا پرژن (Persian)؟

يارشاطر

 

 

 

 

 

کامران تلطف    

 

 

 

 

 

برگرفته از: شوراي گسترش زبان فارسي 

http://www.persian-language.org/Group/Article.asp?ID=173

صبح صادق ندمد، تا شب يلدا نرود*

محمود كوير

 

صحبت حكام ظلمت شب يلداست

نور ز خورشيد خواه بو كه برآيد (حافظ)

 

شب يلدا از نمونه جشن‌های شبانه‌ی ايرانيان است که هنوز زنده و پابرجا مانده است. يلدا شب تولد خورشيد است. طولانی‌ترين شب سال سپری می‌شود و تاريکی که تا دی‌روز در روزهای سرد و تاريک، بر نور غلبه يافته بود، جای خود را به نور می‌دهد. نور بر تاريکی پيروز می‌شود و دوره‌ی سياهی، تاريکی و تباهی پايان می‌گيرد. يلدا آغاز «انقلاب زمستاني»‌ست، در برابر «انقلاب تابستاني» که از اول تير آغاز می‌شود.

شب يلدا شب تولد روشنايی هاست.

 

ادامه نوشته

چگونه يك مقاله فارسي بنويسيم ؟

http://jazirehdanesh.com/find.php?a=14.205.363.fa

اصول و روشهای واژه گزینی فارسی

http://www.persianacademy.net/fa/Osoul.aspx

واژه های مصوب فرهنگستان زبان = برای مترجمان

http://persianacademy.ir/fa/wordspdf.aspx

در باره نوروز

 

نوروز، از جشن‌های باستانی ایرانیان است که امروزه در محدوده جغرافیایی ایران زمین یعنی در کشورهای ایران، آذربایجان، افغانستان، تاجیکستان، ترکمنستان، ازبکستان، قرقیزستان، قزاقستان و بخش‌های کردنشین کشورهای عراق و ترکیه و سوريه، در روز ۱ فروردین (۲۱ مارس) هرسال برگزار می‌شود. برگزاری جشن نوروز همچنین در زنگبار واقع در افریقای شرقی که در قدیم سکونتگاه ایرانیان مهاجر بوده رواج دارد.(نگاه کنید به نوشتار: کشور های نوروز)

عده زیادی فرق میان نوروز و لحظهٔ تحویل سال نو را درست نمیدانند. تعریف درست نوروز نخستین روز سال در تقویم ایرانی است یعنی یکم فروردین ماه و یا روز اورمزد از ماه فروردین. لحظهٔ آغاز نوروز درست پس از نیمه شب است و این یک لحظهٔ «تقویمی» است. لحظهٔ تحویل سال یک واقعه یا لحظهٔ «طبیعی» است و زمان آن می‌تواند ساعت‌ها با لحظهٔ آغازین روز یکم فروردین فاصله داشته باشد. بنابراین، لحظهٔ تحویل سال در سراسر جهان یکیست، ولی لحظهٔ آغاز نوروز (یکم فروردین) نسبی است، نسبت به خط استاندارد زمان بین المللی که سابقا به خط «گرینویچ» مشهور بود و هنوز هم اکثر مردم آن را به همین نام میشناسند.

آداب و رسوم
  
• چهارشنبه سوری
  حاجي فيروز
   هفت سين
  نمادها
  • سيزده بدر

   نوروز

کارت تبريك عيد

http://www.iranmania.com/cards/norooz.asp

هفت سين

http://www.iranmania.com/norooz/day0_f.asp

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%87%D9%81%D8%AA_%D8%B3%DB%8C%D9%86

نوروز و تاريخچه

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D9%88%D8%B1%D9%88%D8%B2

نوروز و اسلام

http://www.balagh.net/persian/specific/nowrouz/index.htm

سيزده بدر

http://www.iranmania.com/norooz/day2_f.asp

ماههاي سال و معني و ريشه شناسي آنها

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%B1%D8%AF%DB%8C%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%86

در باره كشور ايران - انگليسي

 

http://en.wikipedia.org/wiki/Iran

واژه‌های ِ ایرانی

http://www.parsi-l.com/tarnegar/archives/1385/03/uoeuuauoeu_uoeo_6.html

Yalda

 

ادامه نوشته

شب چله شب زایش خورشید و آغاز سال میترایی

ادامه نوشته

نام زبان ما به انگليسی چيست: فارسی (Farsi) يا پرژن (Persian)؟

ادامه نوشته

پارسی جهانی چیست ؟

http://www.unipers.com/pa_index.htm

تصور يک کشور و يک زبان بيشتر صورت استثنا دارد تا قاعده!

گفت وگوي شهروند با دکتر محمدرضا باطني استاد زبانشناس

چيزي که مايه تعجب است اينکه ورود واژه ‌هاي عربي الان ديگر هيچ ننگي ندارد ولي براي تعدادي از لغت‌هايي که در زبان فارسي جا افتاده‌ و تمام دنيا هم به کار ميبرند فرهنگستان نشسته و کلمه مي‌سازد مثلا براي "کوپن"،"کالابر" ميسازند، براي راديو تلويزيون، صدا و سيما...

مثلاً ميگويم "تازه چه خبر" مي‌گوييد "تازه‌ها پيش شماست"خوب "تازه‌ها" اينجا جمع بسته شده پس اسم است. در جاي ديگر ميگوييد "من امروز ميوه تازه خريدم" اينجا "تازه" يک صفت است. در جاي ديگر ميگوييم "تازه از راه رسيده" اينجا "تازه"قيد است، يعني آن مرز مشخصي که معمولاً در زبان انگليسي و فرانسه بين اسم و صفت و قيد هست در زبان فارسي نيست

ادامه نوشته

ارائه راه حل براي برخي مسائل اتوماسيون و نگارش فارسي

http://www.irandoc.ac.ir/etela-art/19/19_3_4_1.htm

متن کامل کتاب‌های درسی آموزش و پرورش ایران

Iran and the Iranians  در باره ايران و ايرانيان

 To visit Iran is a unique experience, the experience of being in the cradle of a civilization and culture that has had and continues to have its impact on the world for more than 2,500 years of written history -antiquity versus modernization

ادامه نوشته

در باره داستان نویسی

بورخس و روایت داستان  - بخشی از کتاب به سوی تولید نظریه ادبی

قطره ملی شما اقیانوس جهانی نیست - خوان گویتی سولو

من می نویسم تا بدانم چرا می نویسم - آلن رب گریه

ریخت شناسی داستان مینی مالیستی - جواد جزینی

تراژدی و انواع ادبی - سیروس شمیسا

طبیعت ، تراژدی و انسان -آلن رب گریه

فهرست الفبایی داستان فارسی  -لینک مستقیم به سایت اکبر سردوزامی

ریخت شناسی داستان مینی مالیستی

 داستان ، تاریخ و مینی مالیسم

تفاوتهای ماهوی داستان مدرنیستی  و پست مدرنیستی

 کارگاه داستان نویسی - گارسیا مارکز

داستان حساب سر انگشتی.-.بهروز ثابت

داستان نفر پنجم.-.بهروز ثابت

اصول داستان نویسی - ریموند کارور

داستان تفریق خاک - ابوتراب خسروی

 

گلچین شعر معاصر فارسی

 

ادامه نوشته

ایران / پرشین یا فارسی

ادامه نوشته

فارسی‌تر بنویسم!

ادامه نوشته

آموزش الفبای فارسی با شعر LEARN FARSI ALPHABET

http://www.farsinet.com/farsi/alefba/

نرم افزاري براي آموزش زبان

 

 
 

فارسي از طريق اينترنت     

 
  برگرفته از: شوراي گسترش زبان و ادبيات فارسي   

 

 

 

ادامه نوشته

در باره واژه گزینی

http://www.persian-language.org/Group/Article.asp?ID=954&P=3

مراکز آموزش زبان فارسی در جهان

http://www.ili.ir/f.farsicenter.htm

کدام واژه را بکار ببریم ؟

http://www.irgoogle.com/modules.php?name=Content&pa=showpage&pid=166

واژه گان مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی (برای مترجمین )

http://www.persianacademy.ir/all_report_farsi.asp

http://www.persianacademy.ir/all_report_english.asp

داستانهاي جالب

http://www.takchin.com/magazine/dastan.htm

داستان جهان  از سايت  :كانون ادبيات ايران

دردهاي گرسنگي 
آگوست رميير August Remier

واقعا گرسنه بودم. در خانه هیچ چيزي براي خوردن پيدا نمي شد. براي همين با تنها پولی که داشتم يک پيتزا سفارش دادم و با چند گاز بزرگ تمام آن را خوردم. اما هنوزگرسنه بودم. با اين که مي دانستم درخانه ي چيزي براي خوردن پيدا نمي شود، اما باز هم به دنبال خوراکی گشتم ، ولي واقعا هيچ چيزي نبود. نه يک تکه نان «مطلب کامل»
قلب بزرگ 
"واختانگ آنانيان"

آنانيان از زندگي كوهستاني و حيواناتي كه در كودكي مصاحبانش بودند مي نويسند، او از تجربه هايش در شكار و داستان هايي كه از دهان پيرمردان شنيده است ، سخن به ميان مي آورد . «مطلب کامل»
ستاره اي كه درخشيد 
ادريس لين EDRIS LIEN

توضيح : اين داستان براي سايت كانون ادبيات ايران ترجمه شده و براي اولين بار به فارسي منتشر مي شود . نخستين روز اقامتم در كاتماند KATHMAND بود. دربيرون از رستوراني مجلل و باشكوه نشسته بودم و داشتم با هزينه شركتم ناهار مي خوردم. «مطلب کامل»
مردي که فرياد مي زد ترزا 
ايتالو کالوينو ترجمه : فريد باقري

تو پياده رو قدم مي زدم . چند گام به عقب برگشتم . وسط خيابان دست هايم را مثل بلندگو جلوي دهانم گرفتم و رو به طبقه بالاي ساختمان داد زدم :« ترزا» سايه ام به وحشت افتاد و در زير نور ماه زير پاهايم مخفي شد . شخصي قدم زنان مي گذشت . دوباره فرياد زدم :« ترزا» «مطلب کامل»
پلکان برقی 
گونتر گراس ﴿ ترجمه ی : سیامک گلشیری ﴾

همین الان ماریا را به قطار سریع السیری رساندم که به برمرهافن می رود . نمی بایست در ایستگاه می ماندم وشاهد حرکتش می شدم . نه من ونه ماریا ، هیچ کدام دوست نداریم یکدیگررا تنها بگذاریم و بازیچه قطاری بشویم که تقریباً همیشه به موقع راه می افتد . «مطلب کامل»
زمین را به ما داده اند ... 
خوان رولفو

داستان کوتاه ( زمین را به ما داده اند ...) نوشته ی خوان رولفو با ترجمه ی خانم دکتر نازنین نوذری برای نخستین بار درسایت کانون ادبیات ایران منتشر می شود . این داستان از مجموعه ای ست به نام ( شش داستان آمریکای لاتین ) که خانم ها دکتر نجمه ی شبیری و دکتر نازنین نوذری آنها را ترجمه کرده اند و انشارات ( نوروز هنر ) در شهریور ماه 1383 این کتاب را منتشر خواهد ... «مطلب کامل»
عصاي آبنوس 
فاطمه العلی

خوشحالم که با این تجربه تازه ، یعنی ترجمه داستان های من به زبانی دیگر ، سرمایه من از مخاطبان افزوده می شود. آن هم خوانندگان عزیزی که برای من مهم است از طریق نوشته هایم با آن ها دیدار کنم و احساسات شان را نسبت به تراوش های ذهنی خودم دریابم . خوشحالی دیگر من این است که زبان ترجمه داستان های من فارسی است... «مطلب کامل»

به نام دادار داور

برگی از زندگی نامه خودنوشت(1) یک استاد

امروز بالاخره آموزانه(2) خودمو با بهابرگ(3) ها و کالابرگ(4) های مربوطه گرفتم، اما هنوز از پژوهانه(5) خبری نیست که نیست! ضمنا" یه مجموعه(6) بهامهر(7) هم واسه غذای هفته دیگه تهیه کردم. بعدازظهر هم خسته و کوفته با کلان خودروی جمعی بین شهری(8) دانشگاه، برگشتم اصفهان. رفتم توقفگاه(9) خودرو(10)ها ، خودرو شخصی مو برداشتم برم خونه. نزدیک خونه تو راهبندون گیر کردم.خیابونو پاسگان(11) بسته بود تا چند مقام بلندپایه با همروان(12) خود رد بشن. بعد کلی معطلی بالاخره راه باز شد. وقتی رسیدم دم خونه خودرو رو گذاشتم کنار چارباغ(13) و وارد مجتمع مسکونی مون شدم. منتظر آسان بر(14) بودم که همسایه مون با چرخک(15) از سراچه(16) اش اومد بیرون. بعد از سلام و احوال پرسی گفتش که قراره از ماه دیگه هزینه سرانه خدمات(17) ساختمون تعدیل بشه! ازش جدا شدمو رفتم تو کاشانه(18) ام. اول خواستم نورافشان(19) رو روشن کنم اما یکدفعه یادم اومد: هرگز نشه فراموش لامپ اضافی خاموش! هنوز هوا روشن بود پس فقط پردآویز(20)ها رو کنار زدم. در ایوانک (21)رو هم باز کردم بعد هم رفتم توی آشپزخانه باز(22) تا از یخچال هم بر(23) یه خوشاب (24)بردارم. خوشابا سرد نبودن گذاشتمشون تو یخ زن(25) واسه آخر شب. به جاش یه کم آب جوش درست کردم ریختم تو دمابان(26) تا با چای کیسه ای(27) و نون برشتی(28) از خودم پذیرایی کنم. به همین خاطر از چینی جا(29) یه لیوان بلوره(30) برداشتمو نشستم کنار نورخان(31) رو چوب فرش(32). هوا کم کم داشت تاریک می شد فکر کردم اگه نورتاب(33) رو روشن کنم شاعرانه تر میشه. همین کار رو هم کردم. بعد هم با دورفرمان(34) دستگاه سیما(35) روشن کردم.داشت زنجیره (36) "جان پاس"(37) رو نشون میداد ولی از بس بررسی(38) شده بود نه سر داشت نه ته! از خیرش گذشتم. خواستم برم عکسهایی رو که تازه گرفته بودم بذارم تو جنگ(39) که یه دفعه هم دورگو(40) زنگ زد هم آوابرداخلی(41). دورگو رو پیامگیر(42) بود پس جواب آوابر رو دادم. کارورمون(43) بود میگفت چون فاضلاب گرفته فعلا" از آب شویه(44) استفاده نکنیم. حس کردم بوی بد میآد! افشانه(45) خوشبو کننده رو برداشتم و زدم! بعدش رفتم سراغ پروندان(46) درس ترجمه و شروع کردم به جمع زدن شمارک(47) های برگه های بچه ها. آزمونک (48) چند تا سوال آزمونه ای(49) داشت که از دستینه(50) فرهنگستان طرح کرده بودم. یه سوال تشریحی هم داده بودم: "چگونه فارسی را پاس بداریم؟!" 

  • 1-      اتوبیوگرافی               11 - گارد                 21- بالکن                31- پاسیو                 41- آیفون
  • 2-      حق التدریس             12 -  اسکورت          22 – اوپن                 32- پارکت             42- انسرینگ ماشین
  • 3-      بن                             13- بلوار                   23- ساید بای ساید    33- آباژور              43- اپراتور
  • 4-      کوپن                        14- آسانسور             24- کمپوت              34- ریموت کنترل   44- فلاش تانک
  • 5-      حق التحقیق               15-  ویلچر                25- فریزر                 35- تلویزیون           45- اسپری
  • 6-      سری                         16- سوییت               26 – فلاسک            36-  سریال              46- زونکن
  • 7-      ژتون                      17- شارژ                    27 – تی بگ              37- بادی گارد        47- بارم
  • 8-      اتوبوس                   18- آپارتمان               28- تست                  38- سانسور            48- کوییز
  • 9-      پارکینگ                19- لوستر                    29- بوفه                    39- آلبوم              49- تستی
  • 10-   اتومبیل                  20- لوردراپه                30- کریستال              40- تلفن               50- هندبوک  

    پی نوشت: چنانچه برای واژه قرضی و غربی "لامپ" نیز معادلی نظیر "چراغ" تصویب شود به طور قطع! زبان فارسی از خطر حتمی نجات خواهد یافت!!!

"حسین حیدری تبریزی" 

عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی خوراسگان- اصفهان  

كانون ادبيات ايران   جامع ترين سايت ادبي ايران

http://www.kanoonweb.com/Home.asp

سیزده به در در آیین ایرانیان


در باورهای مردم ایران باستان کیومرث آغاز آفرینش است.طبق آنچه ابوریحان بيروني در کتاب آثار الباقيه گفته است :  مشيه و مشيانه که پسر و دختر دوقلوي کيومرث بودند روز سيزده فروردين به وسيله گره زدن دو شاخه با هم ازدواج کردند و امروز هم دختران و پسران دم بخت براي به همین منظورنيت مي کنند و سبزه گره مي زنند.
اما باید آگاه باشیم که در هیچ جایی نوشته نشده که سیزدهمین روز فروردین نحس است. مثلا در صفحهً 266 آثارالباقيه جدولي براي سعد و نحس بودن روزها آورده شده که در آن روز سيزده نوروز که متعلق به ایزد تیشتر است کلمه سعد آمده است.عده ای معتقدند که چون در اسلام عدد 13 نحس است ایرانیان پس از گرویدن به اسلام این روز را نحس دانسته اند !
در پایان تصمیم گرفتیم به سراغ دکتر فریدون جنیدی برویم وپیرامون روز تیشتر از این اسطوره شناس پرس وجو کنیم.وی معتقد است : « سبزه ای که برای خوان نوروزی سبز می کردند وتا روز سیزدهم خرم می ماند را در این روز که تیشتر نام داشت و برای سپاس از تیشتر ایزد که آب را به جهانیان نثار می کند به آبهای روان نثار می کردند.»

ادامه نوشته

شعر نو شاعران جوان

http://www.paarsi.com/poems.asp

داستانهای مدرن پارسی

http://www.paarsi.com/stories.asp

امشب با خواندن اشعار احمد شاملو  کمی آرام شدم  گفتم شاید شما هم این حس غریب را داشته باشید و بخواهید ...

http://shamlu.com/persianpoems.htm

شاهنامه فردوسی انگلیسی فارسی Shahnameh Ferdowsi homeSite

http://www.shahnameh.com/

در باره نوروز باستانی

ادامه نوشته

No-Rooz, The Iranian New Year at Present Times

http://www.iranchamber.com/culture/articles/norooz_iranian_new_year.php

http://www.parstimes.com/library/no_ruz.html

http://www.payvand.com/ny/massoume.html

http://www.fathertimes.net/iraniannewyear.htm

آثار صادق هدایت ( برای دانشجویان ادبیات )

آرشيو داستانهاي صادق هدايت
آرشيو داستانهاي صادق هدايت:
در اين بخش ميتوانيد متن كامل و صحيح داستانهاي كوتاه اين نويسنده را بخوانيد. هم اكنون متن داستانهاي مجموعه «سگ ولگرد» ، «سايه روشن» ، «زنده بگور» و «سه قطره خون» در اينجا قابل دريافت است و سعي ميشود كليه داستانهاي كوتاه هدايت (به جز چند داستان كه به دلايلي قرار دادن آنها بر روي سايت مقدور نيست و در مقابل نام داستان ذكر شده است) به تدريج طي هفته هاي آينده تقديم خوانندگان گردد. براي خواندن اين داستانها بايد از برنامه Acrobat Reader استفاده كنيد.

مجموعه «سايه روشن»:
  1. س.گ.ل.ل
  2. زني كه مردش را گم كرد
  3. عروسك پشت پرده
  4. آفرينگان
  5. شبهاي ورامين
  6. آخرين لبخند (متن اين داستان در سايت قرار ندارد)
  7. پدران آدم
مجموعه «سگ ولگرد»:
  1. سگ ولگرد
  2. دن ژوان كرج
  3. بن بست
  4. كاتيا
  5. تخت ابونصر
  6. تجلي
  7. تاريكخانه
  8. ميهن پرست
مجموعه «زنده بگور»:
  1. زنده بگور
  2. حاجي مراد
  3. اسير فرانسوي
  4. داود گوژ پشت
  5. مادلن
  6. آتش پرست
  7. آبجي خانم
  8. مرده خورها
  9. آب زندگي
مجموعه «سه قطره خون»:
  1. سه قطره خون
  2. گرداب
  3. داش آكل
  4. آينه شكسته
  5. طلب آمرزش
  6. لاله
  7. صورتكها
  8. چنگال
  9. مردي كه نفسش را كشت
  10. محلل
  11. گجسته دژ

شعر فارسی برای اهل شعر

بزرگترین مجموعه شعر فارسی

http://www.parset.com/Culture/Poems/

http://www.farsinet.com/poetry/

شاعران

http://bamdad.org/%7edigilib/

اشعار فروغ با انگلیسی

FORUGH'S WORK
selected work:
English:
Another Birth,  Gift, The Wind Will Take Us, Someone Who Is Not Like Anyone,
Border Walls, The Windup Doll, Green Delusion, Conquest Of The Garden, Love Song, It Is Only Sound That Remains, Friday, Age Seven, Window, Mate, The Sin , Later On, The Wall , Terrestrial Verses, Love Song


طرفداران فروغ فرخزاد ببیند ...

http://www.forughfarrokhzad.org/

با احمد شاملو



AHMAD SHAMLU



Persian Menu


ادبیات  چیست ؟


در باره ایران ایرانی ها / پارسی یا فارسی

Contents

در باره زبان

زبان

 

 

زبان وسیله ی بیان تفکر است و غالباً برای انتقال فکر کسی به دیگری به کار میرود. این انتقال ممکن است به وسیله ی گفتن، نوشتن، اشاره و یا لمس انجام شود. پس هر چه وسیله ی انتقال فکر، یعنی زبان، از طرفی ساده و از طرف دیگر دقیق تر باشد، عمل انتقال فکر دقیق تر و راحت تر صورت خواهد گرفت.

 

انواع زبان

زبان از لحاظ ارزش ادبی به سه قسمت میشود:

1-     زبان ادبی: که زبان شاعران و نویسندگان است و در آن هنرنمایی های ادبی بسیار به کار میرود. نظم و نثر قدیم فارسی نمونه ی درخشانی از زبان ادبی است.

2-     زبان گفتگو: که زبان صحبت افراد تحصیل کرده است و اگر چه فاقد هنرنمایی های ادبی است، ولی باید در حال سادگی بی غلط باشد. در زبان گفتگو همیشه صرفه جویی به کار میرود. نویسندگان معمولاً در نوشتن زبان ادبی به کار میبرند و در صحبت زبان گفتگو.

3-     زبان عامیانه: که زبان مردم تحصیل نکرده و عامی است و شامل لغتهای غلط یا نیمه غلطی است که در دو زبان دیگر نباید دیده شود، علاوه بر این دارای غلط های صرفی و نحوی نیز هست. گاه در زبان عامیانه لغات بسیار اصییل نیز یافت میشود که باید آنها را با به کار بردن ادبی زنده کرد.

 

طبقه بندی زبان های جهان

زبان شناسان زبان های جهان را به سه دسته ی زیر تقسیم کرده اند:

 

1-     زبان های یک هجائی (تک هجایی)

در این زبان ها کلمات فقط از یک هجای تغییر ناپذیر درست شده اند. یعنی نه ریشه ی کلمه تغییر میکند و نه بدان پیشوند یا پسوندی متصل می شود. این زبان ها در حالت ابتدایی باقی مانده اند، مثل: زبان های چینی، تبتی و سیامی

2-     زبان های التصاقی (پیوندی)

در این زبان ها کلمات از یک یا چند هجای تغییرناپذیر درست شده اند، ولی میتواند به هم بچسبند یا پیشوند و پسوندی بگیرند تا معنی نوی به دست آید، مثل: زبان های فنلاندی، ترکی، مغولی، تاتاری، ژاپنی و کره ای

3-     زبان های منصرف (صرفی)

در این زبان ها کلمات از یک یا چند هجای تغییرپذیر درست شده اند. یعنی ریشه ی کلمه ها برعکس زبان های بالا تغییر می کند و به صورت های مختلف درمیاید. علاوه بر این پیوند پیشوند و پسوند با کلمه ها در این زبان ها فراوان است. زبان های مهم دنیا از این نوعند، مثل زبان های هندی، ایرانی، یونانی، لاتین، ژرمنی، اسلاوی، ارمنی و سامی

 

الف- زبان های هندی و اروپاای

1-     زبان های هندی: سانسکریت، ودا، ...

2-     زبان های ایرانی: پارسی باستان (پارسی کهن – فرس قدیم)، اوستایی، پهلوی (زبان ساسانیان)، پارتی (زبان اشکانیان)، دری، سُغدی، خوارزمی، سکایی، ...

پارسی باستان با زبان اوستاای و سانسکرت از یک ریشه اند. اوستا زبانی است که برای نوشتن اوستا کتاب دینی زردشتیان ایران باستان به کار رفته است، به این سبب آن را زبان اوستاای نامند. پارسی باستان و اوستا فرزندان یک پدرند.

زبان های هند و ایرانی یکی از مهم ترین شاخه های زبان هند و اروپاای است و آریاای نامیده میشوند.

3-     زبان یونانی

4-     زبان لاتین

زبان لاتین زبان رومیان قدیم بوده است که امروزه جزو زبان های مرده ی دنیا محسوب میشود.

زبان های زیر مشتق از زبان لاتین هستند: فرانسه، ایتالیایی، اسپانیایی، پرتقالی و رومانی.

5-     زبان های ژرمنی: آلمانی، انگلیسی، هلندی، سوئدی، نروژی، ...

6-     زبان های اسلاوی: روسی، چکی، لهستانی، ...

 

ب- زبان های سامی

زبان های سامی عبارتند از: عربی، عبری، آشوری، فینیقی، کلدانی، سریانی، ...

زبان های سامی بالا با چند زبان نزدیک به آنها در شاخه ی بزرگ تری بنام زبان های سامی و حامی قرار می گیرند.

 

زبان فارسی

فارسی زبانی است که در ایران، افغانستان، تاجیکستان، قسمتی از هندوستان، ترکستان، قفقاز و عراق بدان صحبت می کنند. زبان فارسی به جا مانده ی زبان های قدیمی ایران است. این زبان ها عبارتند از:

1-     فارسی باستان

فارسی باستان (پارسی کهن) زبانی است که در زمان هخامنشیان بدان صحبت کرده اند و سنگ نبشته های بیستون، الوند و تخت جمشید بدان زبان است. خط این زبان را میخی نامند، زیرا شبیه به میخ است و از چپ به راست نوشته می شده است.

2-     فارسی میانه

فارسی میانه که آن را پهلوی هم می خوانند، به خصوص در زمان اشکانیان معمول بوده است و به دو قسمت می شود، یکی پهلوی اشکانی (پارتی) و دیگری پهلوی ساسانی. خط این زبان را نیز پهلوی نامند. پهلوی در شمال شرق ایران معمول بوده است و از راست به چپ نوشته می شده.

3-     فارسی دری

فارسی دری در زمان ساسانیان در مشرق و جنوب ایران به خصوص در پایتخت آنان مدائن معمول بوده است و پس از ورود اسلام به ایران به تدریج تغییراتی در آن داده شده است و به صورت زبان بعد از اسلام ایران در آمده و از نیمه دوم قرن سوم هجری تا به حال ادامه دارد.

چندی پس از ورود اسلام به ایران کم کم لغت های عربی به مقدار کم وارد زبان فارسی شدند، چنان که در قدیمی ترین کتاب های فارسی تعداد لغت های عربی از پنج درصد تجاوز نمی کند. ولی در دوره های بعد نویسندگان فارسی لغت های عربی فراوانی وارد زبان فارسی کردند، به حدی که در دوره های بعد در بعضی از کتاب های قدیمی تعداد آنها به بیش از شصد درصد رسید.

فارسی دری با اختلافات کمی همان زبان فرس قدیم و میانه است ولی خط بعللی که مهم تر از همه ارتباط با مذهب می باشد هنوز عربی است. به عبارت دیگر همان خصوصیاتی که در نوشتن یک آیه از قرآن کریم یا یک جمله عربی به کار می رود ما در نوشتن یک شعر یا یک جمله فارسی نیز بکار می بریم:

1-     از راست به چپ می نویسیم.

2-     متصل و منفصل است.

3-     هر حرف نماینده چند صدا است.

4-     حروف آن بعضی نقطه دار و بعضی بی نقطه است.

 

تعریف دستور زبان، صرف و نحو در زبان فارسی

دانشی که به ما راه درست گفتن و درست نوشتن را می آموزد در زبان ما بنام دستور معروف شده است.

صرف (تجزیه)در زبان فارسی عبارت از شناخت نوع واژه بدون در نظر گرفتن آن در جمله است. یعنی تقسیم کلمه ها را بنابر نوع آنها در فارسی دستور صرفی نامند.

نحو (ترکیب)در زبان فارسی عبارت از شناخت عمل واژه ها در جمله و رابطه آنها با هم است و این را دستور نحوی نامند.

بنابر این فایده آموختن دستور زبان درست گفتن و درست نوشتن است و غرض از تعلیم و تعلم آن رسیدن به این مقصود است.

 

کلام، جمله، کلمه، هجا، حرف

آنچه بدان مقصود خود را بیان می کنند کلام نام دارد. کلام از جمله و جمله از کلمه و کلمه از هجا، و هجا از حرف درست شده است. از مجموع دو یا سه حرف، هجا درست می شود و از مجموع دو یا چند هجا، کلمه، مثلاً کلمه ی مردم دارای دو هجا است (مر+دم) و کلمه ی دانشگاه دارای سه هجا است (دا+نش+گاه). کلمه دارای معنی است مانند: خانه، ولی حرف هرگز معنی ندارد مانند: ج، ش و ک. از مجموع کلمه جمله درست می شود (که همیشه باید با معنی باشد) و از مجموع جمله کلام.

 

حرف های زبان فارسی

زبان فارسی دارای سی و دو حرف زیر است:

ا، ب، پ، ت، ث، ج، چ، ح، خ، د، ذ، ر، ز، ژ، س، ش، ص، ض، ط، ظ، ع، غ، ف، ق، ک، گ، ل، م، ن، و، ه، ی

 

پس از چندی از ورود اسلام به ایران، زبان فارسی را به خط عربی نوشتند. به این سبب الفبای عربی را برای نوشتن خط فارسی به کار بردند. برای این چهار حرف فارسی پ، چ، ژ، گ حرف های مشابه عربی را با کمی تغییر به کار برده اند. پس در هر کلمه ای که یکی از چهار حرف بالا به کار رفته باشد، آن کلمه عربی نیست.

مثال: پسر، چشم، ژاله و گرگ

 

هشت حرف ث، ح، ص، ض، ط، ظ، ع، ق ویژه زبان عربی است.

مثال: ثلث، حسن، صاحب، ضربه، طلب، ظهر، علی و قلم

پس هر کلمه ای که با این حرفها نوشته شود، یا عربی است یا فارسی تغییر یافته.

 

و باقی بیست حروف بالا که با رنگ سبز مشخص شده اند بین دو زبان مشترک می باشند.

 

بعضی از کلمه های فارسی را با حرف های عربی نوشته اند.

مثال: صد، شصت، غلطیدن، طپیدن، طپانچه، ...

که فارسی آنها به صورت زیر است:

سد، شَست، غلتیدن، تپیدن، طپانچه، ...

 

فارسی‌تر بنویسیم!

 

1) حذف تنوین عربی

در زبان عربی، سه نوع تنوین داریم؛ رفع، نصب و جر. دو تنوین رفع و جر، در کلمات عربی متداول در زبان‌فارسی به‌کار برده نمی‌شوند. تنها تنوین نصب یا همان(ــًـ) است که در کلمات عربی راه‌یافته به زبان‌فارسی با آن سر و کار داریم.

احتراماً، متقابلاً، ضمناً، نسبتاً، صرفاً، انصافاً و…

به‌جای این‌گونه نوشتن این کلمات می‌توانیم به سادگی آن‌ها را همان‌گونه که خانده می‌شوند، بنویسیم:

احترامن، متقابلن، ضمنن، نسبتن، صرفن، انصافن و…

شیوه‌ی نگارش دوم هم ساده‌تر است و هم زیباتر و دیگر نیازی به استفاده از یک الف و یک تنوین بالای آن نداریم و با یک(ن)، کلمه را می‌نویسیم.

 

سخن ِ من این‌ست که ما نیازی نیست، این واژه‌ها را به‌کار ببریم! پس چرا در اندیشه‌ی ِ پیرایش ِ نوشتاری ِ آن افتاده ایم!

احتراماً: با‌سنایش/ متقابلاً: درپاسخ/ ضمناً: هم‌چنین، افزون‌برین/ نسبتاً: به‌سنجش، تااندازه‌ای/ صرفاً: به‌نابی، تنها/ انصافاً: به‌دُرستی، به‌دادمندی

این از نیاز امروزمان! می‌رسیم به ادب و سخن‌وری ِ هزارساله‌مان. این‌که چگونه چامه‌های ِ مولانا و یا چگونه افشان ِ بیهقی را بنویسیم! به نگر ِ من، دریغ است ادبی به این گران‌بهایی با این دبیره‌ی ِ بی‌ارزش، کژ و چوله خوانده شود! دست‌کم برای ِ خوانش ِ درست ِ همین یادمان‌های ِ ورجاوند، به اندیشه‌ی ِ جای‌گزینی ِِ دبیره بیفتیم.

 

2)حذف واو زینت

حرف واو، گاهی اوقات در وسط کلمات خاصی، نوشته می‌شود اما آن‌را تلفظ نمی‌کنیم. مانند کلمات زیر:

خواهر، خواب، خوار، خواندن، خواهش، خوابگرد و ...

برای چه باید حرفی را که خانده نمی‌شود، بیهوده در وسط یک کلمه جا بدهیم؟

با حذف این واو زینتی مشکلی در خاندن کلمات ایجاد نمی‌شود. می‌توانیم بنویسیم:

خاهر، خاب، خار، خاندن، خاهش، خابگرد و…

در مورد کلمه‌ی خوار(به معنای ذلیل و کم‌مقدار)، گفته خاهد شد که با خار(نوعی گیاه)، تداخل معنایی پیدا خاهد کرد(همچنین در موارد مشابه)؛ این‌همه کلمات چندمعنایی در زبان فارسی داریم، این چند کلمه‌ هم روی آن‌ها؛ وقتی من می‌نویسم شیر، چه کسی می‌تواند بگوید منظور من شیرخوراکی است یا شیر آب و یا حیوان شیر؟! حال پیدا کردن معنای خوار از خار هم در میان یک جمله،کار چندان دشواری نیست!

 

همان‌گونه که نویسنده‌ی ِ گرامی آگاه اند، واگویی ِ کهن ِ واژه‌های ِ بالا، خواهر: xvâhar/ خواب: xvâb/ خوار: xvâr/ خواندن: xvântan/ خواهش: xcâišn بوده است که با گذشت زبان، این آوا از زبان ِ پارسی ِ سنجه به â دگرگون شده است. پس این "و" را برای ِ آراستگی ِ واژه نگذاشته اند! این را باید در نگر بگیرید که هنوز هم در برخی از سامان‌های ِ ایران، گویش کهن نگه‌داشته شده است. هم‌چنین در ادب و سخن‌وری ِ پارسی هم گاه، فردید گویش ِ کهن بوده است. پس نمی‌توان برای ِ همه‌ی ِ این واژه‌ها و در همه‌جا، این‌چنین فتود (=فتوا داد). پس بهتر است، کنون برای ِ ترس از آشفتگی ِ زبان و دبیره، چنین نکنیم!

 

3) ی به‌جای همزه(ء)

الف)کلماتی که حرف پایانی آن‌ها، حرف(ه) است، با همزه‌ی عربی به کلمه‌ی دیگری چسبانیده می‌شوند. این همزه در واقع همزه نوشته می‌شود اما(ی) تلفظ می‌شود.

به‌ این نمونه‌ها نگاه کنید:

جایزهء نخست، نامه‌ء خداحافظی، کتابخانه‌ء ملی، نویسنده‌ء بزرگ، هفته‌ء گذشته و ….

این کلمات را می‌توانیم این‌گونه بنویسیم تا از همزه استفاده نکرده باشیم و کلمه را به‌گونه‌ای که خانده می‌شود، نوشته باشیم:

جایزه‌ی نخست، نامه‌ی خداحافظی، کتابخانه‌ی ملی، نویسنده‌ی بزرگ، هفته‌ی گذشته و …

اگر شیوه‌ی دوم را نمی‌پسندید، لااقل مانند اکثر مطبوعات آن همزه یا ی را حذف نکنید! جایزهء بزرگ و هفتهء گذشته بر جایزه بزرگ و هفته گذشته شرف دارد!

 

آفرین. این را کاش کسی در گوش ِ فرهنگستان ِ زبان فارسی فرومی‌کرد که در نسک ِ "دستور ِ خط" خود، ء را به جای ِ "ی" پیش‌نهاد کرده!

 

4) اللاه به‌جای الله

کلمه‌ی الله از کلمات متدوال است. ایرانیان معمولن نوشته‌هایشان را با نوشتن بسم‌الله آغاز می‌کنند. حال که از این کلمه استفاده می‌کنیم، لااقل بیاییم آن‌را فارسی بنویسم.

اللاه را با الله مقایسه کنید. هرچند شاید در نگاه اول به دلیل این که سال‌ها چشممان به نوع دوم نگارش عادت کرده آن‌را نپسندیم، اما باور کنید شیوه‌ی اول بهتر است؛ به این دلیل که همان‌طور که نوشته می‌شود، خانده می‌شود و نه مثل الله که در واقع (ال+لَه)خانده می‌شود.

در این شیوه، اسامی فارسی که از ترکیب کلمه‌ی اللاه با کلمه‌ی دیگری تشکیل شده‌اند را هم باید مدنظر قرار دهیم.

به عنوان مثال به‌جای اسدالله، روح‌الله، فیض‌الله، شمس‌الله! و … باید بنویسیم: اسداللاه، فیض‌اللاه، روح‌اللاه

 

کاش، ما چنین نام‌هایی روی ِ فرزندان‌مان نگذاریم که کم‌کم نیازی هم به پیرایش ِ آن نباشد! درباره‌ی ِ "آیه‌های قرآن" هم که همانند ِ گاث‌ها، باید نویسش ِ کهن‌اش را پاس داشت.

دوم این‌که با انجام ِ این پیش‌نهاد سروسدای ِ دین‌پیشگان بالا می‌رود! چرا که آن‌ها بر این باورند که ورجاوندی ِ الله به همان "الله" نوشتن‌اش است! گو این‌که در یکی از سخن‌رانی‌های ِ مهتر ِ درویش‌ها، شنیدم که از نوشتن ِ ا... گله می‌کرد! آنان می‌گویند همه‌ی ِ رازها در همین "الله" نهفته است!

 

5) ت به‌جای ط

به مرحوم پرویز شاپور گفتند که نفت را با ت می‌نویسند یا با ط؟ گفت با ط؛ به‌این دلیل‌که هروقت آتش گرفت دسته‌اش را بگیرند و بیرونش بیاندازند!

از شوخی که بگذریم، حرف ت از حرف ط زیباتر است و البته ت فارسی‌تر است تا ط...

بیاییم تا جایی که می‌توانیم در کلمات ساده(غیرمشتق)، از ت به جای ط استفاده کنیم. به‌عنوان نمونه ننویسیم:

اطاق، باطری، بلیط، سن‌پطرزبورگ و...

بنویسیم: اتاق، باتری، بلیت، سن‌پترزبورگ و ...

کدام‌یک چشم‌نوازتر است؟

استثناء این نکته، کلمه‌ی حیاط است که اگر آن‌را با ت بنویسیم، معنایش آشفته می‌شود.

 

درست است. وام‌واژه‌های ِ اروپایی و ترکی را باید با نویسه‌های ِ پارسی نوشت. آن‌چه مایه‌ی ِ دریغ و شوربختی‌ست این است که برخی واژه‌های ِ پارسی را با "ط" می‌نویسند! همین فرهنگستان که به گفته‌ی ِ خودشان، پاس‌داران ِ زبان ِ پارسی‌ اند! می‌گوید: به جای ِ "طوس" بنویسید: "توس" ولی به جای ِ "طوسی" همان "طوسی" را به کار ببرید. من نمی‌دانم اینان از این آشفتگی چه سودی می‌برند.

نکته‌ی ِ دیگر درباره‌ی ِ دیگر نویسه‌های ِ تازی‌ست. برای ِ نمونه "سَد" و "سدا" پارسی‌ست و نباید با "ص" نوشت.

زبان‌های ایرانی

زبان های ایرانی تبار

زبان های ایرانی تبار به دو دسته بخش می شوند:

  1. شرقی
  2. غربی

زبان‌های ایرانی تبار شرقی

نمونه زبان های شرقی ایرانی تبار این ها هستند:

زبان‌های ایرانی تبار غربی زبانه ای غربی ایرانی تبار به دو گروه دسته بندی می شوند:

  • غربی شمالی
  • غربی جنوبی

نمونه های غربی شمالی:

نمونه های زبانه ای شاخه جنوب غربی:

  • زبان های فارسی تبار

زبان های فارسی تبار

زبان های فارسی تبار این ها هستند:


زیرشاخه فارسی به سه دسته عمده بخش می شود: فارسی ایران، فارسی دری افغانستان، فارسی تاجیکی

زیرشاخه لری هم شاخه هایی دارد مانند لری، لکی و بختیاری

کومزاری در شبه جزیره مسندام عمان صحبت می شود و تاتی آران در پیرامون باکو. تاتی آران را نباید با زبان های تاتی تبار شمال غربی ایران اشتباه گرفت. زیرا آن زبان ها از تبار مادی هستند ولی تاتی آران از تبار فارسی است و تنها همانندنی نامگذاری دارند.

  • زبان های کردی تبار

برخی زبانشناسان شاخه زازا-گورانی از زبان های شمال غربی ایرانی تبار را نیز زیرشاخه ای از زبان های کردی تبار می گیرند اما بسیاری با این نظریه همداستان نیستند و زازا-گورانی را شاخه مستقلی از زبان های شمال غربی می دانند.

واژه هاي مصوب فرهنگستان زبان و ادبي فارسي

http://www.persianacademy.ir/selective_search_3.asp

ادبیات چیست ؟

ادبیات یا سخنگان به مجموعه سخن های انسانی که در قالب های گفتاری، نوشتاری و یا دیگر قالب ها مانند قالب الکترونیکی گرد آمده باشند گفته میشود. ملت ها و تیره ها همانگونه که دارای نهادها، مکتب های فلسفی یا دوران های تاریخی هستند میتوانند دارای ادبیات نیز باشند. در باور همگانی ادبیات یک تیره یا ملت برای نمونه مجموعه متن هایی است که آثار ماندگار و برجسته پیشینیان و همروزگاران آن تیره و ملت را تشکیل میدهند. یکی از طبقه‌بندی‌های مشهور و پر‌کاربرد متن‌های ادبی، طبقه‌بندی دوگانه‌ایست که بر اساس آن متن‌ها به دو گونه‌ی اصلی شعر و نثر تقسیم می‌شوند. این طبقه‌بندی سنت دیرینه‌ای در زبان فارسی و ادبیات جهان دارد. سخنوران و فیلسوفان از دیرباز در پی پررنگ کردن خط ظریف میان این دو و ارایه‌ی تعریفی فراگیر و تمییز‌دهنده از چامه و نثر بوده‌اند.

ادبیات پارسی

ادبیات پارسی پس از حمله اعراب

پس از حمله عرب سیر ادبی ایران تا ظهور نخستین سلسله های ایرانی متوقف ماند. در زمان طاهریان (205 - 259 ه. ق. ) شاعری به نام حنظله بادغیسی ( ف.220 ) ظهور کرد. در عهد صفاریان محمد بن وصیف و فیروز مشرقی و ابو سلیک گرگانی به سرودن شعر پرداختند.

در دوره سامانی شعر و نثر پارسی هر دو راه کمال سپرد. در شعر شهید بلخی، رودکی سمرقندی، ابو شکور بلخی، ابو الموید بلخی، منجیک ترمذی، دقیقی طوسی، کسائی مروزی، عماره مروزی و استاد ابوالقاسم فردوسی ظهور کردند و بزرگترین حماسه فارسی شاهنامه به دست فردوسی تدوین گردید. در نثر رساله در احکام فقه حنفی تصنیف ابو القاسم بن محمد سمرقندی، شاهنامه ابو منصوری، کتلاب گرشاسب و عجائب البلدان هر دو تالیف ابو الموید بلخی، ترجمه تاریخ طبری توسط ابو علی بلعمی، ترجمه تفسیر طبری توسط گروهی از دانشمندان، حدود العالم ( در جغرافیا)، رساله استخراج تالیف محمد بن ایوب حاسب طبری پرداخته شد.

در دوره آل بویه منطقی رازی و غضایری در شعر نامبردارند و در نثر دانشنامه رازی علائی و رگ شناسی به قلم ابن سینا پرداخته شد و ابو عبید جوزانی بخش ریاضی دانشنامه را به رشته تحریر در آورد و قصه حی بن یقظان به فارسی ترجمه و شرح شد.

در دوره غزنوی فردوسی، عنصری، عسجدی، فرخی و منوچهری شعر پارسی سبک خراسانی را به کمال رسانیدند و ابو نصر مشکان نویسنده مکتوبات درباری سبکی بدیع در نثر پدید آورد.

در زمان سلجوقیان و خوارزمشاهیان شاعران بزرگ چون اسدی، ناصر خسرو، قطران، مسعود سعد، عمر خیام، معزی، انوری، خاقانی، نظامی، ازرقی، ادیب صابر، رشید وطواط، ظهیر فارابی، جمال الدین اصفهانی، مجیر بیلقانی، ابو الفرج رونی، سید حسن غزنوی، عبد الواسع جبلی، سنائی، عطار، مختاری غزنوی، عمعق بخاری و جز آنان ظهور کردند.

در نثر نمایندگانی مانند نظام الملک نویسنده سیاست نامه، امیر کیکاوس مولف قابوس نامه، محمد بن منور نویسنده اسرار التوحید، عطار نویسنده تذکره الاولیاء، گردیزی مولف زین الاخبار، ابوالفضل بیهقی نویسنده تاریخ بیهقی، راوندی نویسنده راحه الصدور، غزالی مولف کیمیای سعادت، نصرالله بن عبدالحمید مترجم کلیله و دمنه، نظامی عروضی مولف چهار مقاله، رشید و طواط نویسنده حدائق السحر، حمید الدین نویسنده مقامات حمیدی، زین‌الدین اسماعیل مولف ذخیره خوارزمشاهی (در طب) ظهور کردند.

حمله مغول با همه قوت و صلابت خود نتوانست از ادامه علوم و ادبیات بکاهد. درین دوره سعدی گوینده بوستان و غرلیات، مولوی گوینده مثنوی و غزلیات، شبستری گوینده گلشن راز، کمال اسماعیل، همام تبریزی، اوحدی مراغه‌ای گوینده جام جم، خسرو دهلوی، خواجوی کرمانی، ابن یمین، سلمان ساوجی، حافظ، و غیره در شعر ظهور کردند.

دوره تیموریان دنباله دوره مغول محسوب می شود. در عهد تیموری جامی شاعر ظهور کرد. در عهد مغول و تیموری نویسندگانی ارجمند برخاستند مانند عطا ملک جوینی مولف تاریخ جهانگشا، منهاج سراج مولف طبقات ناصری، ابو الشرف ناصح گلپایگانی مترجم تاریخ یمینی، رشید الدین فضل‌الله مدون و جامع جامع التواریخ، شهاب الدین عبدالله نویسنده تاریخ وصاف، حمدالله مستوفی نویسنده تاریخ گزیده، حافظ ابرو مولف زبده التواریخ، نظامی شامی نویسنده ظفر نامه، میر خواند مولف روضه الصفاء (همه در تاریخ)، عوفی نویسنده لباب الالباب و جوامع الحکایات، دولتشاه مولف تذکره الشعراء، محمد بن قیس نویسنده المعجم (در ادب و انواع آن)، نصیرالدین طوسی نویسنده اخلاق ناصری و اساس الاقتباس، جلال الدین دوانی نویسنده اخلاق جلالی، حسین واعظ نویسنده اخلاق محسنی و انوار سهیلی (در اخلاق و فنون و حکمت).

در دوره صفویان نثر نویسانی مانند خواند میر نویسنده حبیب السیر، ابن بزاز نویسنده صفوه الصفاء، حسن بیک روملو مولف احسن التواریخ، اسکندر منشی مولف عالم آرای عباسی، احمد بن نصرالله نویسنده تاریخ الفی محمد یوسف بن شیخ مولف منتخب التواریخ، ابوالفضل ابن مبارک مولف اکبر نامه ( در تاریخ )، ظهور کردند و در شعر محتشم کاشی، عرفی، صائب، بابا فغانی، هاتفی، هلالی، اهلی، وحشی، کلیم، نامبردارند.

در دوره افشاریان و زندیان گویندگانی مثل هاتف و پسر او سحاب، مشتاق، عاشق و لطفعلی بیک آذر بیگدلی معروف شدند.

در دوره قاجار بازگشت بسبک قدیم (سبک خراسانی) کردند و شاعرانی مانند مجمر، صبا، وصال، قاآنی، فروغی بسطامی، سروش، محمود خان ملک الشعراء شیبانی و جز آنان نماینده این سبکند. در نثر رضاقلی هدایت مولف مجمع الفصحاء متمم روضه الصفا و ریاض العارفین لسان‌الملک سپهر مولف ناسخ التواریخ، نویسندگان نامه دانشوران، اعتماد السلطنه مولف مرآت البلدان و غیره شهرتی یافته اند.

در دوره مشروطیت تحولی در روش فکر شاعران و نویسندگان پیدا شد. ادیب‌الممالک فراهانی، ادیب پیشاوری، پروین اعتصامی، محمد تقی بهار، افسر، ایرج دهخدا، شوریده، عارف، عشقی، وحید دستگردی، یاسمی، یغما، و گروهی از معاصران نمایندگان شعر این دوره هستند و دهخدا، جمال زاده، صادق هدایت، محمد قزوینی، عباس اقبال، محمد مسعود، یاسمی و گروهی از معاصران نماینده شعب مختلف نثر این دوره به شمار می روند .

 

آشنایی با زندگی و آثار صادق هدایت ( صوتی )

http://www.bbc.co.uk/persian/arts/story/2004/03/040326_pm-hedayat_radio.shtml